دختری از جنس افتاب

تبسم به زندگی

به سلامتی


بـه سلــامتـــی کســـی کــه نمیشنـــاستــِت

امـــا نــوشتــه هــاتــو میخـــونه

تــا از درونـــِت بـــا خبـــر بشـــه

و زیــرش کـــامنــت میــذاره

نــه بــه خـــاطـِر اینکــه خوشـِش امـــده

واســـه اینکــه بهـــت بفهمـــونه تنهـــا نیستـــی!!


[ یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 13:24 ] [ marziyeh ]

[ ]

والا...

بمیرم  که ای بچه انقدر مظلومه

[ جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 17:35 ] [ marziyeh ]

[ ]

خیلی عجیب

[ پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 14:53 ] [ marziyeh ]

[ ]

قضاوت

 

  قبل از اينكه بخواهي در مورد من 
و زندگي من قضاوت كني كفشهاي من را بپوش و در راه من قدم بزن،
از خيابان ها،كوه ها و دشت هايي گذر كن كه من گذر كردم  
اشكهايي را بريز كه من ريختم
 دردها و خوشي هاي من را تجربه كن
سالهايي را بگذران كه من گذراندم 
روی سنگهايي بلغز كه من لغزيدم
 دوباره و دوباره بپا خيز و مجددا     دوبارههمان راه سخت قدم بزن
همانطور كه من انجام دادم
 بعد آن زمان مي تواني در مورد من

 هرگاه بجای من زندگی کردی میتوانیدرباره  من قضاوت کنی

                                                   
               

[ پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 13:2 ] [ marziyeh ]

[ ]

من وباز هم من

 

من یک دختـــــــر ایــــرانیــــــــم ...
بــــــــدان ...
"حــــــوای" کسی نـــــمی شــوم که به "هــــوای" دیگری برود ...
تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ...روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده شده و احســـــاس نام گرفته ...
ارزان نمی فروشمش...
دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک فـــردایـــم خـــواهـــد شــــد ...
بـــی حـــرمتـــش نمی کنم و به هــر کس نمی سپارمش ..

[ پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 13:0 ] [ marziyeh ]

[ ]

قول می دهم

 

  خدایاا

  می شود
باران ببارد؟

    همین امشب!

   قول می دهم فقط قطره های پاکش را بغل کنم!

   و بی هیچ اشکی دستهایش را بگیرم

   قول می دهم

   فقط بویش را حس کنم!

   اصلا اگر ببارد

   فقط از پشت پنجره نگاهش می کنم

   قول می دهم برایش شعر نگویم

   فقط... می شود؟ امشب.... ؟ 

  خدایا

[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 14:34 ] [ marziyeh ]

[ ]

باران

 

رعد و برق،
هارت و پورت است!
چیزی در دل ابر نیست!
جز اشک؛
جز باران...
جز دلتنگی..

.

[ سه شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 18:5 ] [ marziyeh ]

[ ]

غمگینم بی حد و مرز

 

دلم به وسعت یک آسمان تیره غمگین است..

صدایی نیست ، مأوایی نیست ،

حتی سایبان روزهای دلتنگی نیز

دیگر جوابگوی دلتنگی هایم نیست
...

 

[ سه شنبه 17 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 13:1 ] [ marziyeh ]

[ ]

ایمان یعنی این..

  

    روزی یك استاد دانشگاه تصمیم گرفت تا میزان ایمان دانشجویان اش را بسنجد.
    او پرسید: (( آیا خداوند, هرچیزی راكه وجود دارد, آفریده است؟ ))
دانشجویی شجاعانه پاسخ داد: (( بله ))
استاد پرسید: (( هرچیزی را؟! ))
پاسخ دانشجو این بود: (( بله;هرچیزی را. ))
   استاد گفت: (( دراین حالت, خداوند شر را آفریده است. درست است؟ زیرا شروجود دارد.))
برای این سوال, دانشجو پاسخی نداشت و ساكت ماند.
ناگهان, دانشجوی دیگری دستش رابلند كرد و گفت:
((
استاد ممكن است از شما یك سوال بپرسم؟ ))
استاد پاسخ داد: (( البته ))
دانشجو پرسید: (( آیا سرما وجود دارد؟ ))
  استاد پاسخ داد: (( البته, آیا شما هرگز احساس سرما نكرده اید؟ ))
   دانشجو پاسخ داد: (( البته آقا, اما سرماوجود ندارد. طبق مطالعات علو فیزیك, سرما, عدم
   تمام وكمال گرماست و شیء را تنها درصورتی می توان مطالعه كرد كه انرژی داشته باشد
   و انرژی را انتقال دهد و این گرمای یك شیء است كه انرژی آن را انتقال می دهد. بدون
    گرما اشیاء بی حركت هستند, قابلیت واكنش ندارند; پس سرما وجود ندارد. ما لفظ سرما را
ساخته ایم تا فقدان گرما را توضیح دهیم . ))
دانشجو ادامه داد: (( وتاریكی ؟ ))
استاد پاسخ داد: (( تاریكی وجود دارد. ))
  دانشجو گفت: (( شماباز هم در اشتباه هستیدآقا! تاریكی , فقدان كامل نور است. شما می
    توانید نور و روشنایی را مطالعه كنید اما تاریكی را نمی توانید مطالعه كنید. منشور نیكولز,
    تنوع رنگ های مختلف را نشان می دهد كه در آن طبق طول امواج نور, نور می تواند
  تجزیه شود. تاریكی, لفظی ست كه ما ایجاد كرده ایم تا فقدان كامل نور را توضیح دهیم. ))
    وسرانجام دانشجو ادامه داد: (( خداوند, شر را نیافریده است. شر, فقدان خدا در قلب افراد
     است. شر فقدان عشق, انسانیت و ایمان است. عشق و ایمان مانند گرما و نور هستند. آنها
وجود دارند و فقدانشان منجربه شر می شود. ))
نام این دانشجو (( آلبرت انیشتین )) بود
.

 

[ دو شنبه 16 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 14:22 ] [ marziyeh ]

[ ]

دنیا درست می شود

 پدر داشت روزنامه می خواند پسر که حوصله اش سر رفته بود پیش پدرش رفت و گفت .....


ادامه مطلب

[ یک شنبه 15 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 13:29 ] [ marziyeh ]

[ ]

مادرم روزت مبارک

روز مادر مبارک

[ پنج شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 18:22 ] [ marziyeh ]

[ ]

TEACHER is a full form of

 TEACHER is a full form of

معلم یک فرم کامل است

T-Talent(استعداد درخشان)

E-Education(آموزش)

A-Attitude(نگرش)

C-Character(شخصیت)

H-Harmony(هارمونی)

E-Efficient(کارامد)

R-Relation(ارتباطات)

آموزش حرفه ای است که همه حرفه های دیگر را می آموزد.

و مسئولیت ان بر عهده معلم است

روزت مبارک

[ پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 9:59 ] [ marziyeh ]

[ ]

رقص با ساز روزگار چه مشکل است

 رقاص که باشی دیگه آهنگ خاصی معنا نداره

با هر آهنگی باید برقصی!!!

و این روزها...

چه بد آهنگی می زند روزگار

و من...

هر روز برایش میرقصم!!!

[ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 17:49 ] [ marziyeh ]

[ ]

یاد...

 

 

مـَــن

..

طَعـــم شیرین یافتن را

در طَعم تلــخ از دَستــــ ـــ ـ دادن یافتــَـم

و در این میان

سَهم من تنهـــــا یک یادَتـــ ـــ ـ به خیر

ساده بود ..

[ سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 14:33 ] [ marziyeh ]

[ ]

خدایا بارها همان جایی دستم راگرفتی که می توانستی مچ را بگیری

 

 

چه بسیار زمانها راه هایی رفتم

که مقصدم تو نبودی.

ولی تو بجای اینکه مچم را بگیری

دستم را گرفتی و

گفتی:بلند شو بنده خوبم.

من طاقت خم شدن کمر تو را ندارم.

خدایا می ترسم ،

می ترسم از روزی که

دیگر وجود تو را درک نکنم.

دیگر تو برایم مهم نباشی.

می ترسم از روزهایی که

نفسم بگیرد و تو را در قلبم حس نکنم.

خدایا تــــــو،

تــــو خیلی مهربان هستی.

 

[ شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 14:38 ] [ marziyeh ]

[ ]

ادم موجودی است که زیاد موجود نیست...!!

 

خدایا لج نکن.

قبول کن حق با شیطان بود

آدمیانت قابل پرستش نبودند.

 

آدمها فقط آدمند!

نه بیشتر...!

نه کمتر...!

اگر کمتر از چیزی که هستند نگاهشان کنی

آنها را شکسته ای.

اگر بیشتر حسابشان کنی

آنها تو را می شکنند.

بین این آدمها

فقط باید عاقلانه زندگی کرد

 

 

 

[ پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 16:46 ] [ marziyeh ]

[ ]

بین این زد و خورد...؟؟؟

 

بعضی حرف ها را نباید « زد » ...

بعضی حرف ها را نباید « خورد » ...

طفلکی دل من ...!

چه می شکند ...

.......................................میان این « زد » و « خورد » ها ................................................!

[ دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 20:40 ] [ marziyeh ]

[ ]

دم باران هم گرم

دمش گرم!!!


باران را می گویم،


به شانه ام زد و گفت :


خسته شدی...


امروز را تو استراحت کن


من به جایت می بارم...

[ یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 20:31 ] [ marziyeh ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه